در زمانهای دور
آنقدر دور که افسانه ها جوینده ی خاطره اش باشند
یا همان شبی که نجست چشمان دلداده ای غمگین سیمای دلدار در خواب
در رویای آدمی سخت خفته
اتفاق افتاد
بودند زندگانی
در جهانی
که گاه زنده و گاه مرده می پنداشتند
هم را
و جز این وهم
دیگر
هیچ خبری نبود
چونان تمام جهان های بی خبریِ دیگر
ناگاه از جایی در آن جهان
و گرنه
جهان افسانه ها
و یا
جهان رویا ها
نفیر گلوله ها به گوش رسید
عشق ظهور کرده بود
فروردین 87
آنقدر دور که افسانه ها جوینده ی خاطره اش باشند
یا همان شبی که نجست چشمان دلداده ای غمگین سیمای دلدار در خواب
در رویای آدمی سخت خفته
اتفاق افتاد
بودند زندگانی
در جهانی
که گاه زنده و گاه مرده می پنداشتند
هم را
و جز این وهم
دیگر
هیچ خبری نبود
چونان تمام جهان های بی خبریِ دیگر
ناگاه از جایی در آن جهان
و گرنه
جهان افسانه ها
و یا
جهان رویا ها
نفیر گلوله ها به گوش رسید
عشق ظهور کرده بود
فروردین 87
4 Comments:
kheili doostesh daashtam! khosh gel bood ....
faghat baavaram nashod yani nadaaram ke eshgh rooye nafire hich goloolei zohoor khahad kard.
:-| hmmm
in khanum hameleha ro ba poste sefareshi barat mifrestamesh;)
Post a Comment
<< Home